) (زاده ۸ دسامبر ۱۹۷۸) بازیگر، مدل و تهیه کننده آمریکایی است. او بیشتر به خاطر بازی در نقش بون کارلیل در مجموعه لاست و نقش دیمن سالواتوره در مجم اوایل زندگی سامرهلدر در یک شهر کوچک در جنوب کاوینگتون در لس آنجلس بدنیا آمد و بزرگ شد. پدرش رابرت سامرهلدر یک پیمانکار ساختمان از نژاد فرانسه و انگلستان بود. و مادرش ادنا ایرلندی بود.نام خانوادگی سامرهلدر از پدربزگش ریشه گرفته شدهاست پدربزرگ وی یک ملاک انگلیسی ثروتمند بودهاست.یان یک برادر به نام رابرت و یک خواهر به نام رابین دارد. والدینش وقتی او ۱۳ ساله بود از هم جدا شدند. او با مادرش بزرگ شد. اوقات فراغتش را قایق سواری، شنا، ماهیگیری و پرورش اسب پر میکرد. همچنین وی در انجمن تاتر و هنرهای نمایشی و گروه تاتر محلی عضو بود. با تشویق مادرش در سن ۱۰ سالگی به حرفهٔ مدلینگ رو آورد، که برای این کار او هر تابستان به نیویورک میرفت. در دبیرستان مدل شدن را عقب انداخت و روی ورزش و درسش تمرکز بیشتری کرد. چندسال بعد، وقتی فرصت مدل شدن در اروپا برایش فراهم شد، سریع آنرا پذیرفت و به اروپا سفر کرد و تحصیل کرد و به شهرهایی همانند پاریس و میلان و لندن رفت. زندگی حرفهای در ۱۷ سالگی در نیویورک شروع به تحصیل در رشتهٔ بازیگری کرد.و در سن ۱۹ سالگی مهارت زیادی پیدا کرد. با «ویلیام اسپر» سرآمد مربیان بازیگری تمرین میکرد. مدیر استعدادیابی؛ سامرهلدر را در صحنهای ۴۰۰ نفری شلوغ دید و بلافاصله وی را برای نمایش انتخاب کرد. یان با خوشحالی از این که در نیویورک ماندگار شده بود، زمان زیادی را صرف مطالعهٔ بازیگری، نوشتن و تمرین یوگا کرد. اولین نقش مهمش در «قوانین جاذبه» بود. کارهای تلویزیونی او شامل نمایشهایی مثل «دهکده کوچک » است که نقش آدام نایت را ایفا میکرد؛ و همچنین تهیه کنندهٔ فیلم کوتاه «بازگشت » بودهاست. مهم ترین و برجسته ترین نقشی که تا امروز بازی کردهاست یکی از نقش اولهای فصل اول سریال آمریکایی لاست است.وی جزو اولین بازیگرانی است که برای نقش یکی از نجات یافتگان لاست انتخاب شد.وی در این سریال ایفا گر کاراکتر بون کارلایل است. اگرچه کاراکتر بون در فصل اول کشته میشود ولی سامرهلدر در فلش بکهای بون کارلایل و رویاهای دنباله دار در فصل دوم و سوم لاست بازی کرد. در فصل دوم به عنوان بازیگر مهمان در فلش بکهای مربوط به خواهر ناتنی بون «شانون رادرفورد » در اپیزود «تبعید شده» بازی کرد. و در فصل سوم هم در اپیزودهای «دستورالعمل ثانویه » در رویای جان لاک و در اپیزود «انفجار » ایفای نقش کرد. یان سامرهلدر از بازگشتش به لاست خبر داد.اگرچه هنوز معلوم نیست که در چند اپیزود حضور خواهد داشت. در سال ۲۰۰۶ در فیلم «ضربان»به همراه کریستین بل و کریستینا میلیان بازی کرد. این فیلم نه از طرف منتقدان و نه از لحاظ فروش به موفقیت نرسید و اما در هفته اول اکرانش نسبتا خوب فروش داشت. در می۲۰۰۶ سامرهلدر به عنوان یکی از ۱۰ مدل برتر مدلهای DNA برگزیده شد. سامرهلدر در نقش «نیک » در فیلم «بگو که دوستم داری » به عنوان بازیگر مهمان حضور پیدا کرد و در صحنههای جنسی با میشل بورت کاملا لخت ظاهر شد. فیلمهای مهم:The Tournament 2008 Wake 2008 Lost City Raiders 2۰۰۸ کار در حال تهیه او نقش « دیمن سالواتوره » در نمایش درام خاطرات خون آشام بر اساس سری کتابهای ال.جی. اسمیت خواهد بود. در سپتامبر ۲۰۰۹ برای بازی در فیلم «مسابقات قهرمانی» انتخاب شد. در این فیلم نقش یک قاتل به اسم مایلز اسلتر را بازی میکند که با قاتلین دیگر در رقابتهای مهلک و کشنده شرکت میکنند. زندگی شخصی یان سامرهلدر در سپتامبر سال ٢٠١١ اعلام کرد که با نینا دوبرو وارد یک رابطه عاشفانه شده است .[۲] در می سال ٢٠١٣ وی گزارش داد که رابطه او با نینا دوبرو به پایان رسیده است و آنها از یک دیگر جدا شده اند.[۳] فیلموگرافی آمریکاییهای جوان – در نقش همیلتون فلمینگ (کار تلویزیونی در سال ۲۰۰۰) تشریح یک جنایت نفرت انگیز – در نقش راسل هندرسون ( کار تلویزیونی در سال ۲۰۰۱) زندگی به عنوان یک خانه – در نقش جاش (۲001) تجسس در صحنه جنایت – در نقش تونی دل ناگرو (کار تلویزیونی در سال ۲۰۰۲) قلبهای در حال تغییر – در نقش جیسون کلی (۲۰۰۲) قوانین جاذبه – در نقش پال دنتون (۲۰۰۲) قانون و فرمان: اس وی یو – در نقش چارلی بیکر (کار تلویزیونی در سال ۲۰۰۳) بی باک – در نقش جردن گراسی (کار تلویزیونی در سال ۲۰۰۳) در دستان دشمن – در نقش دنی میلر (۲۰۰۴) ویله کوچک – در نقش شوالیه ادم (کار تلویزیونی در سال ۲۰۰۴) لاست – در نقش بون کارلایل (کار تلویزیونی از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰) مرد پیر و استودیو – در نقش مت (۲۰۰۴) عقب نشینی – در نقش کولی (۲۰۰۴) تپش – در نقش دکستر مک کارثی (۲۰۰۶) حس بینایی – در نقش دریفتر (۲۰۰۶) مارکو پولو – در نقش مارکو پولو (کار تلویزیونی در سال ۲۰۰۶) بگو که دوستم داری – در نقش نیک (کار تلویزیونی در سال ۲۰۰۷) مهاجمان شهر گمشده – در نقش جک کوبیاک ( کار تلویزیونی در سال ۲۰۰۸) سامری گمشده – در نقش ویلیام آرچر (۲۰۰۸) الگو:بیداری - در نقش تایلر (2009) الگو:مسابقه - در نقش مایلز اسلید (2009) خاطرات خونآشام – در نقش دیمن سالواتوره ( کار تلویزیونی از سال ۲۰۰۹ تا کنون) Caught on Tape – در نقش [افسر لیس]] (2013) زمان تایین شده – در نقش مامور سیاه (فیلم کوتاه بزودی ژانوی 2013) جوایز سامرهلدر دوجایزه برای سریال لاست و ۳جایزه برای خاطرات یک خون آشام و یک جایزه در سال ۲۰۰۲ برای جوان ترین بازیگر هالیوودی گرفتهاست. وعه خاطرات خونآشام شهرت دارد.
پل ویسلی (به انگلیسی: Paul Wesley) متولد شده با نام پل واسیلوسکی (به انگلیسی: Paul Wasilewski) (زاده ۲۳ ژوئیه ۱۹۸۲) یک بازیگر آمریکایی است. یکی از شناخته شدهترین نقشهایش نقش استفن سالواتوره در سریال خاطرات خونآشام ساخت شبکهٔ تلویزیونی سی دابلیو است که همین منجر به دریافت جوایزی از جشنوارههای مختلف شد.
بیوگرافی
پائول ویسلی در ۲۳ ژوئیه سال ۱۹۸۲ میلادی در نیوبرانزویک، نیوجرسی با پدر و مادری لهستانی به نامهای آگنیسزتا و توماس واسیلوسکی دیده به جهان گشود و در مارلبرو (واقع در ایالت نیوجرسی) رشد یافت، او دارای یک خواهر بزرگتر به نام مونیکا و دو خواهر کوچکتر به نامهای جولیا و لیاه است.[۱] علاوه بر زبان انگلیسی او به لهستانی نیز تکلم میکند چون تا سن ۱۶ سالگی در سال ۴ ماه به لهستان میرفت.[۲]
کار حرفهای
او به طور پراکنده در سریالهای تلویزیونی معروفی همچون ۲۴، ۸ قانون ساده، رویاهای آمریکایی و دریاچه گرگ نقشآفرینی کرده است اما پس از بازی در قالب یکی از نقشهای اصلی سریال خاطرات خونآشام در سال ۲۰۰۹ به اوج محبوبیت خود رسید.
فیلم ها
سال | فیلم | نقش |
2004 | فرار آخر | ست |
2005 | روال گزافگویی | تروی |
2006 | ابر 9 | جکسون فارگو |
2006 | پیس فول واریور | تراوور |
2006 | لنکسا، ۱ مایل | ریک لئوسر |
2008 | قاتل فیلم | جک تانر |
2009 | جایی دیگر | بیلی |
2009 | زیر رنگ آبی | کریگ موریسون |
مجموعه تلویزیونی
برخی سریالهایی که او درش نقشآفرینی کردهاست (از ۲۰۰۹):
- خاطرات خونآشام (۲۰۰۹)
- بیست و چهار (۲۰۱۰-۲۰۰۹)
بازیگر | نقش | توضیحات | ||
نینا دوبرو | الینا گیلبرت/کاتریت پتروا | الینا معشوقه و دوست انسان استفن است که پس از مدتی مشخص میشود همزاد کاترین است، پس از مدتی او تبدیل به یک خونآشام میگردد.. | ||
پاول ویسلی | استفن سالواتوره | خونآشامی که از سال ۱۸۶۴ میلادی تبدیل به خونآشام شدهاست، او دراری شخصیتی مثبت است. او همچنین همواره سعی میکند انسان دوستانه زندگی کند و فقط از خون حیوانات تغذبه میکند بعداً جای شخصیت او با دیمن عوض میشود. | ||
ایان سامرهلدر | دیمن سالواتوره | برادر استفن که برخلاف استفن علاقهٔ زیادی به عمل به غریزه خود (کشتن و تغذیه از خون انسانها) دارد و از زمانی که به واسطهٔ برادرش استفن به یک خون آشام تبدیل شده؛ هدف خود را در زندگی عذاب دادن مردم جهان و به خصوص اذیت کردن برادرش قرار دادهاست | ||
استیون ار.مک کویین | جرمی گیلبرت | برادر ناتنی الینا که تبدیل به یک شکارچی خون آشام شد. | ||
سارا کنینگ | جنا سامرز | خالهٔ ناتنی الینا که توسط کلاوس کشته شد. | ||
کاترینا گراهام | بانی بنت | دوست الینا که یک ساحرهاست و از قدرتهای خاصی برخوردار است. | ||
کندیس آکولا |
|
دوست الینا که کاترین او را به یک خونآشام تبدیل کرد. | ||
زک روئریگ | مت داناون | دوست الینا و برادر ویکی. | ||
مایکل تروینو |
|
نخستین دورگه موفق کلاوس که دوست کارولین نیز است و احساس نوکری به کلاوس دارد. | ||
متیو دیویس |
|
معلم تاریخ دبیرستان و شکارچی خونآشام است، او پس از مدتی کشته میشود. | ||
جوزف مورگان |
|
قویترین خونآشام پس از پدرش (یکی از خونآشامهای اصیل) که پدرش را می کشد و بعد از شکستن طلسم به دورگه ای بسیار قوی تبدیل میشود. |
نینا دوبرو (به انگلیسی: Nina Dobrev) متولد شده با نام نینا کنستانتینوا دوبروا (به انگلیسی: Nina Constantinova Dobreva) (زادهٔ ۹ ژانویه ۱۹۸۹)، هنر پیشهٔ زن کانادایی است که از جمله کارهای وی سریال خاطرات خونآشام است که هم اکنون از شبکه سیدابلیو پخش می شود. او به علت نقش کاترین پیرس و الینا گیلبرت در سریال خاطرات خونآشام مشهور شده است. زندگی نینا Dobrev در صوفیه، جمهوری مردم بلغارستان (در حال حاضر جمهوری بلغارستان) به عنوان Николина Константинова Добрева متولد شد و در سن دو سالگی به کانادا رفت، جایی که او در تورنتو، اونتاریو مطرح شد. او به زبان فرانسوی، انگلیسی و بلغاری مسلط میباشد. او دارای یک برادر بزرگتر به نام الکساندر میباشد، پدر او یک متخصص کامپیوتر است و مادر او یک هنرمند است . دوبرو در مدرسه دولتی jb tyrrell حضور یافت،جایی که او حضور در کلاسهای باله و موسیقی جاز و رقابت در ژیمناستیک ریتمیک را آغاز کرد. سپس او به مدرسه وکسفورد دانشگاهی هنر در اسکاربرو، انتاریو و دانشگاه رایرسون در تورنتو در رشته جامعه شناسی حضور یافت، او آنجا را در سال 2008 به دنبال حرفه بازیگری ترک کرد .
در تاریخ ۱۱ فبریه ۲۰۱۳ شبکه ی CW اعلام کرد سریال های خاطرات خون آشام (The Vampire Diaries)، فوق طبیعی (SUPERNATURAL) و پیکان (Arrow) را تمدید خواهد کرد. و خاطرات خون آشام ( THE VAMPIRE DIARIES) حداقل 5 فصل پخش خواهد شد.[۲]
فصل | قسمت | آغاز ساخت | پایان ساخت |
1 | 22 | 10سپتامبر2009 | 13 مه 2010 |
2 | 22 | 9سپتامبر 2010 | 12 مه 2011 |
3 | 22 | 15 سپتامبر 2011 | 10 مه 2012 |
4 | 23 | 11 اکتبر 2012 | 16 می 2013 |
5 | _ | 2013 | ؟ |
شبکه سی دابلیو روز ۳ مهٔ ۲۰۱۲ از تمدید خاطرات خونآشام برای فصل چهارم خبر داد. این شبکه همچنین دو سریال دیگر را برای فصلی تازه تمدید کرد. فصل ۴ این سریال از تاریخ ۱۱ اکتبر ۲۰۱۲ و به تاریخ شمسی از ۲۱ مهر ۱۳۹۱ شروع به پخش شد.
ماجرای این فصل در ادامه ی فصل گذشته است و در جایی که الینا بر اثر خون آشام شدن تمام ویژگی هایش قدرتمند شده است.کلاوس نیز از مرگ نجات پیدا میکند و در ابتدا در بدن دیگری زندگی میکند ولی پس از مدتی با کمک بانی به بدن خودش برمیگردد. چندی بعد فردی به اسم کانر جردن به میستیگ فالز می آید. پس از مدتی دیمن و استفن متوجه میشوند که کانر یک شکارچی خون آشام است که با کشتن هر خون آشام خالکوبی بدنش کامل شده و نقشه ای برای گرفتن دارو برای درمان شکارچی بودنش را میتواند پیدا کند.کانر به الینا حمله میکند تا وی را بکشد اما جرمی برای کمک به الینا کانر را میکشد.طبق قوانین کسی که یک شکارچی را بکشد خود تبدیل به شکارچی میشود.جرمی به یک شکارچی تبدیل شد ولی برای اینکه نقشه خالکوبی بدنش را کامل کند نیاز به کشتن خون آشام داشت.برای همین جرمی ، کول برادر کلاوس را میکشد که هیچ نسل خونی متصلی ندارد. کول و تمام نسل خونی اش باعث میشود تا تعداد زیادی از خون آشام ها کشته شوند و در نتیجه خالکوبی جرمی کامل میشود. جرمی برای فهمیدن نقشه پیش پروفسور شین میرود.شین چند سال پیش همسر خویش را از دست داد و متوجه شد که دارو در دست موجودی به اسم سایلس است که قدرت این را دارد که تمام مردگان را زنده کند اما چندین سال است که درون غاری خوابیده است.از طرفی ربکا نیز به دنبال دارو است تا به حالت انسانی خود برگردد و بتواند یک زندگی دوباره داشته باشد.دیمن و استیفن نیز به دنبال دارو میروند تا به الینا بدهند و الینا به حالت انسانی اش برگردد. دیمن ، استیفن ، شین ، جرمی ، الینا ، ربکا و بانی به دنبال دارو میروند و سرانجام جرمی برای آزاد کردن دارو از دست سایلس حریف وی نمیشود و دارو را از دست میدهد در همین لحظه کاترین وارد میشود و دارو را با زیرکی از سایلس میدزدد و میرود.سایلس برای اینکه بتواند به قدرت خود که زنده کردن مردگان است برسد باید سه قتل عام انجام دهد به همین دلیل به جسم شین نفوذ میکند و در بدن وی روح بانی را در اختیار میگیرد تا به کمک بانی سه قتل عام را انجام دهد.اولین قتل عام مزرعه ای که در آن 12 انسان میمیرند.دومین قتل عام کشتن 12 دورگه و سومین قتل عام کشتن 12 جادوگر است. سایلس پس از انجام این سه قتل عام تنها نیاز به دارو دارد تا با خوردن آن به قدرت خود برسد. از طرفی دیمن ، استیفن و ربکا نیز هنوز به دنبال دارو هستند و این درحالی است که الینااز خون آشام بودن خود راضی است و تمایلی به گرفتن دارو ندارد.
پس از بازگشت کاترین او درصدد انتقام و اذیت و آزار برادران سالواتوره میآید و در همین راستا اتفاقاتی میافتد. مشخص میشود که کاترین از ابتدا فقط استفن سالواتوره را دوست داشته و علاقهای به دیمن ندارد و از طرفی قرنها پیش از سالواتره ها با برادرانی به نامهای کلاوس و الایژا بودهاست که این دو برادر نخستین خونآشامهای تاریخ هستند. دیمن پس از فهمیدن این موضوع که بیهوده ۱۵۰ سال در پی یافتن کاترین بودهاست او را فراموش میکند و عاشق الینا میشود. کلاوس در صدد شکستن طلسمی بر می آید که مدتها ذهن او را به خود مشغول کردهاست. او برای این کار به یک همزاد که خون انسان داشته باشد و یک خونآشام نیاز دارد و باید مراسم قربانی کردن را انجام دهد.اما دیمن به اجبار از خون خود به الینا میدهد تا خون او ناخالص شود. الینا از دست دیمن ناراحت و عصبانی میشود.در هر حال الینا تا پیش از مرگ انسان میماند پس کلاوس او و جنا(که توسط کلاوس تبدیل به یک خون آشام شده)ویک گرگینه را برای مراسم قربانی کردن انتخاب میکند.دیمن در نجات جان مت و کارولاین توسظ تایلر لاک وود گرگینه گاز گرفته میشود.جنا در مراسم قربانی کردن میمیرد اما جان (پدر واقعی الینا) با فدا کردن خود الینا را نجات میدهد.دیمن که گرگینه او را گاز گرفتهاست به زودی میمیرد.پس پیش الینا میرود تا از او طلب بخشش کند اما الینا به او میگوید که شاید به زمان زیادی نیاز داشته باشد.دیمن به خانه میرود و با دراوردن حلقهاش به مقابل افتاب میرود تا خودکشی کند.استفن به موقع سر میرسد و مانع او میشود و با زندانی کردن دیمن در پی پیدا کردن راه درمان میگردد.جرمی گیلبرت که مدتی پیش مرده بود هم توسط بانی (دوست دختر جدیدش)که جادوگر است به دنیا باز میگردد.الینا متوجه زخمی شدن دیمن میشود و پشیمان و ناراحت از دیمن در حال مرگ مراقبت میکند.استفن هم با کلاوس معامله میکند که در صورت دادن پادزهر به دیمن هرکاری او بخواهد انجام میدهد.کلاوس او را وادار به خوردن مقدار زیادی خون میکند و از او میخواهد که به دنبال او شهر را ترک کند.کاترین پادزهر را برای دیمن میبرد و جان او را نجات میدهد.جرمی هم با روح دو دوست دختر قبلی خود یعنی آنابل و ویکی روبرو میشود.
کلاوس در تلاش برای ساختن ارتشی از دورگههای خود (خونآشام و گرگینه) است. اما هربار که یک دورگه میسازد کمی بعد او میمیرد. استفن که تبدیل به یک خونآشام وحشی شدهاست در کمک به او دریغ نمیکند. الینا سعی میکند همراه دیمن و آلاریک با نقشهای استفن را نجات دهد. اما استفن به آنها میگوید که نمیخواهد نجات پیدا کند و برگردد و اثباتش کشتن دوست دیمن اندی است. کلاوس خواهرش ربکا را که مثل او یک خونآشام اصیل است زنده میکند و آنگاه به ذهن استفن نفوذ کرده و از او میخواهد که به یاد آورد. استفن به یاد میاورد که در سالها پیش کلاوس و خواهرش را دیده و ربکا عاشق او شدهاست. سپس کلاوس و ربکا که در حال فرار از دست فردی بودند مجبور به جابه جایی میشوند و کلاوس به ذهن استفن نفوذ کرده و از او میخواهد که او و ربکا را فراموش کند. ربکا که دوست دارد با استفن بماند در برابر فرار با کلاوس مقاومت میکند و آن وقت کلاوس او را میکشد. کلاوس متوجهٔ رفتار عجیب استفن میشود و همراه با ربکا او را بهزور به میستیک فالز برمیگرداند. در آنجا کلاوس میفهمد که الینا زندهاست. وی بار دیگر به ذهن استفن نفوذ میکند و از او میخواهد که انسانیتش را خاموش کند. از اینجا به بعد استفن دیگر به چیزی اهمیت نمیدهد و فقط به هر چه کلاوس بگوید گوش میکند. کلاوس تایلر را دورگه میسازد و راه درست کردن دورگههایش را یاد میگیرد.
کلاوس میفهمد که خون الینا تنها راه زنده ماندن دورگههایش است، بنابراین نمیخواهد که الینا بمیرد. کاترین و جرمی، مایکل(پدر کلاوس)را پیدا میکنند و مایکل قصد کشتن کلاوس را دارد. الینا هم سال جدید تحصیلی را در حالی آغاز میکند که استفن دوباره شروع به خوردن خون انسان کرده و تایلر هم یک جوراحساس نوکری نسبت به کلاوس پیدا کردهاست. الینا و آلاریک در جشن آغاز سال، سعی میکننداستفن را با گل شاه پسند بیهوش کنند تا بتوانند استفن را در سلول قدیمی فوربس زندانی کنند تا مایکل، کلاوس را بکشد و این اجبار ذهنی کلاوس از استفن آزاد شود. اما موفق نمیشوند چون ویکی (خواهر مت) که الآن یک روح است، به دلایلی سد راه آنها میشود(قبلاً بانی برای نجات جان جرمی، طلسمی را شکست که دروازه بین این دنیا و دنیای ارواح باز شد و ارواح میتوانستند در این دنیا حضور یابند و ویکی برای اینکه بتواند برای همیشه در این دنیا بماند، باید الینا را بکشد. اما بانی موفق میشود برای همیشه دروازه را ببندد).
دیمن، آلاریک و الینا محل زندگی(یک غار قدیمی) مایکل و خانوادهاش را پیدا میکنند که داستان زندگی و چگونه تبدیل شدن مایکل و خانوادهاش در آنجا نقاشی شده. آلاریک، دیمن و الینا پس از جستجوی فراوان، داستان زندگی آنها را میفهمند. مایکل فرزندان خود را به خون آشام تبدیل کرد تا دیگر آسیب پذیر نباشند، اما کلاوس با کشتن مادرشان، باعث میشود که خانواده از هم فرو بپاشد. کشتن مادرشان را به گردن مایکل میاندازد و با این کار ربکا(خواهرش) و الایژا(بزرگترین برادرش) را با خود متحد میکند.(بعدها به دلایلی الایژا از کلاوس جدا میشود)
حال که الینا تقریباً همه چیز را میداند، به پیش ربکا میرود و داستان را از زبان او میشنود. اما کلاوس به ربکا در مورد کشتن مادرشان دروغ گفته بود و ربکا با شنیدن اینکه کلاوس، مادرشان را کشته خشمگین میشود. از طرفی مایکل(که توسط کاترین زنده شده) با استفن و دیمن آشنا میشود و درصدد کشتن کلاوس هستند و ربکا هم با آنها متحد میشود و با نقشهای زیرکانه کلاوس را به شهر میستیک فالز برمیگردانند... . سلاحی که با آن میتوان کلاوس را کشت، مایکل به دیمن داده بود تا دیمن او را بکشد، اما کاترین یک چیز خیلی خیلی مهم را میفهمد(که مایکل به دیمن نگفته بود) و آن را به استفن میگوید. اینکه اگر یک خون آشامِ عادی با آن سلاح یک خون آشام اصیل را بکشد، خود آن خون آشام هم کشته میشود. استفن وقتی این موضوع را میفهمد، جلوی دیمن را میگیرد(یعنی اینکه انسانیت استفن دوباره برگشته) و کلاوس هم از این موقعیت، استفاده کرده و مایکل را میکشد.
اما دیمن و الینا فکر میکنند که استفن برای آزادی ذهنی خود، جلوی کشتن کلاوس را گرفتهاست. حال که استفن آزادی خود را بهدست آورده، تمام خانوادهٔ کلاوس (که در تابوت هستند) را میدزدد و قصد انتقام از کلاوس را دارد. بعداً استفن متوجه میشود که یک تابوت افسون شده و در آن به هیچ وجه باز نمیشوند(مادر کلاوس هست که از تابوت بیرون میاید و وانمود میکند کلاوس را هنوز دو ست دارد ولی در اصل قصد کشتن کلاوس را دارد که کلاوس میفهمد و مادر کلاوس فرار میکند) در ضمن استفن از کلاوس میخواهد که دورگههایش را از شهر خارج کند وگرنه الینا را به خونآشام تبدیل میکند . پس از تمام این اتفاقات استفن آرام تر شده و رابطهاش نیز با الینا خوب شده اما در قسمت ۱۷ دیمن می فهمد به جز آن سلاحی که پدر کلاوس داشت (و نابود شد) سلاحی دیگر نیز وجود دارد که در زیر پل شهر پنهان شده است. ولی ربکا قبل از دیمن جای آن را می فهمد و تمام آن سلاح ها را نابود می کند اما غافل از این است که دیمن از او باهوش تر است زیرا دیمن می فهمد که چوپ تابلوهای قدیم شهر نیز از این سلاح ساخته شده است. او پس از جمع آوری تابلوها آن ها را نزد استفن می برد و قسمت ۱۷ با این جمله تمام می شود: بریم چند تا اصیل بکشیم.
در قسمت ۱۸ آلاریک،الینا ،دیمن و استفن مشغول به ساختن سلاح از چوب درخت بلوط سفید برای کشتن اصیل ها هستند و اکنون الینا،الاریک، استفن، دیمن، کارولین و مت هر کدام یک سلاح برای کشتن اصیل ها دارند. کلاوس برادرش فین را مجبور میکند تا با او به مستیک فالز بیاید تا یک جادوگر (مادر بانی) و جرمی رو تهدید کند تا بانی افسون اِستر که آن ها را به هم متصل کرده است باطل کند و ربکا در این کار به کلاوس کمک می کند. دیمن، استفن ، الینا، کارولین و مت نقشه ای برای کشتن کلاوس دارند. فین حاضر به همکاری با کلاوس نشد ولی کلاوس با سیج(عشق فین) او را راضی به همکاری می کند.ربکا برای انتقام از دیمن به خاطر کاری که با او کرد او را شکنجه می دهد. الینا از حضور فین و سیج در مستیک فالز باخبر می شود. طبق نقشه اگر یکی از اصیل ها بمیرد بقیه هم می میرند ولی بانی طلسم را قبل از اینکه استفن و مت و الینا فین رو بکشند شکست. بانی دیمن را در حال شکنجه می بیند ولی حاضر به نجات دادن او نمیشود و موضوع را به الینا می گوید. سیج برای انتقام فین به سراغ استفن می رود ولی چون نسل خونیش به فین متصل بوده(یعنی فین او را به خونآشام تبدیل کرده بود) می میرد و آن ها از اینجا می فهمند که اگر کلاوس رو بکشند تمام نسل خونی او هم می میرند. اما آن ها نمیدانستند نسل خونی استفن، دیمن و کارولین به کدام خونآشام اصیل متصل می شود. استفن پیش کلاوس میرود و چوب ها را با دیمن معامله می کند ولی دو تا از چوب ها سر جایشان نبودند و یکی از آن ها را ضمیر ناخود آگاه آلاریک پنهان کرده بوده است. الاریک برای کشتن تمامی خون آشام ها اقدام میکند و موقف میشود کلاوس رو میکشد ولی نسل خونی وی یعنی ( استیفن ، دیمن ، کرولاین و تایلر) هنوز زنده میمانند الاریک فکر میکند که کلاوس مرده است اما کلاوس زنده ماند.سپس الاریک برای کشتن بقیه میرود و به ماشینی که در آن دیمن و الینا هستند حمله میکند دیمن مجبور میشود به خاطر اینکه الینا را از مرگ نجات دهد خون خود را به وی بدهد و در نتیجه الینا خون آشام میشود.
سلام به همه ی دوستاران این سریال پر بیننده و جذاب the vampire diaries من در این جا همه ی اطلاعات مربوط به این سریال ،کادر اجرایی ،بازیگران و ...را به نمایش میذارم نظر یادتون نره ممنونم